سناریو لینو
[وقتی خواهر خواندشی ولی ...] پارت ۱
وقتی بچه بودم، خوانوادمو توی تصادف سختی از دستت دادم ... و خاله منو به سرپرستی گرفت ، من وارد خوانواده لینو شدم. همونجا بود که شدیم «خانواده».
خواهر خوانده لینو ..
(ا.ت و لینو دختر خاله پسرخالن)
اما راستش؟ هیچوقت حس نکردم واقعاً خواهرشم.
لینو بعد از مدتی همیشه ساکت بود. کمحرف، دور، سرد. نه بدرفتار… فقط انگار وجودم براش اضافی بود. وقتی صدام میزدم، جواب میداد؛ ولی هیچوقت صدام نمیکرد.
بعدتر رفت کارآموز شد.
ایدل شد ، اسمش بالا رفت، من اما جا موندم… تو همون خونه، با همون سکوت.
سالها گذشت. منم بالاخره تصمیم گرفتم فرار نکنم از استعداد هام و رفتم اودیشن دادم ؛
حالا من عضو aespa هستم روی استیج، زیر نور، با اسم خودم !
و لینو؟ حالا دیگه اون نگاه سرد سابق رو نداره. ولی هنوز نمیدونم از موفقیتم خوشحاله یا ... ام مهم نیست .
فقط .. نمیدونم چطور قراره باهاش روبه رو شم توی همکاری اسپا و اسکیز !
ادامه...
.
.
.
M☆Q
#استری_کیدز #سناریو #فیکشن #لینو #مینهو #هان #هیونجین #چانگبین #جونگین #فلیکس #بنگچان #سونگمین
وقتی بچه بودم، خوانوادمو توی تصادف سختی از دستت دادم ... و خاله منو به سرپرستی گرفت ، من وارد خوانواده لینو شدم. همونجا بود که شدیم «خانواده».
خواهر خوانده لینو ..
(ا.ت و لینو دختر خاله پسرخالن)
اما راستش؟ هیچوقت حس نکردم واقعاً خواهرشم.
لینو بعد از مدتی همیشه ساکت بود. کمحرف، دور، سرد. نه بدرفتار… فقط انگار وجودم براش اضافی بود. وقتی صدام میزدم، جواب میداد؛ ولی هیچوقت صدام نمیکرد.
بعدتر رفت کارآموز شد.
ایدل شد ، اسمش بالا رفت، من اما جا موندم… تو همون خونه، با همون سکوت.
سالها گذشت. منم بالاخره تصمیم گرفتم فرار نکنم از استعداد هام و رفتم اودیشن دادم ؛
حالا من عضو aespa هستم روی استیج، زیر نور، با اسم خودم !
و لینو؟ حالا دیگه اون نگاه سرد سابق رو نداره. ولی هنوز نمیدونم از موفقیتم خوشحاله یا ... ام مهم نیست .
فقط .. نمیدونم چطور قراره باهاش روبه رو شم توی همکاری اسپا و اسکیز !
ادامه...
.
.
.
M☆Q
#استری_کیدز #سناریو #فیکشن #لینو #مینهو #هان #هیونجین #چانگبین #جونگین #فلیکس #بنگچان #سونگمین
- ۶۰۵
- ۲۶ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط